روش شناسی مطالعات معنوی مبتنی بر آموزه های قرآن

شست تخصصی “روش شناسی مطالعات معنوی با تکیه بر آموزه‌های قرآنی” پایان هفته گذشته در سالن جلسات انجمن‌های علمی حوزه علمیه برگزار شد. مشروح این نشست در ذیل تقدیم می شود.

در این نشست، حجت الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف، رییس موسسه بهداشت معنوی به عنوان ارائه دهنده، موضوع خود را مطرح کرده، سپس حجت الاسلام والمسلمین محمد عالم‌زاده نوری، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و عضو انجمن اخلاق و آقای احمد شاکرنژاد، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به انتقاد و تکمیل این مباحث می‌پردازند.

بر اساس این گزارش حجت الاسلام والمسلمین مظاهری سیف در ابتدای این نشست به ارائه مباحث خود پرداخت.

وی با بیان این که روش شناسی مطالعات دینی به نظر موضوعی تازه است که جای خالی آن در فضای اندیشه دینی و حوزه علوم انسانی وجود دارد، اظهار داشت: جای امید است که با این طرح ایده این جا‌های خالی پر شود.

سه کاربرد مفهوم معنویت

به طور کلی وقتی مفهوم معنویت را به کار می‌بریم، سه کاربرد دارد، نخست در رابطه با موضوعات معنوی و غیر مادی این مفهوم به کار می‌رود، وقتی حرف از امور معنوی زده می‌شود، فرشتگان، قیامت، خدا و روح و همه آنچه که مادی نیست و در مقابل امر مادی قرار می‌گیرد، به ذهن ما تبادر می‌کند که امور معنوی هستند.

دومین کاربردی که از مفهوم معنویت اراده می‌شود، این است که به عنوان یک نهاد اجتماعی به نیاز‌های معنوی مردم پاسخ دهد، مجموعه‌ای از نقش‌ها، هنجارها، ساختار و سازمان‌هایی که در یک جامعه شکل می‌گیرد تا نیاز‌های مردم را به معنویت تأمین و ارضا کند.

سومین کاربرد مفهوم معنویت، کاربرد علمی این مفهوم است، منظور، یک حوزه دانشی و مجموعه‌ای از مسائل است که اندیشمندان به آن می‌پردازند و به آن مسائل پاسخ می‌دهند، از این رو در قلمروی یک حوزه دانشی قرار می‌گیرد، این‌که آیا می‌توان حوزه دانشی را به صورت مستقل تعریف کرد یا در ضمن علوم دیگر، مجموعه مسائلی وجود دارد که سنخ خاصی پیدا کرده و به آن مسائل معنوی گفته می‌شود، در حوزه جامعه شناسی، روانشناسی، فلسفه دین، ممکن است قابل طرح وبررسی باشد.

همانطور که در این مقاله، معنویت مطرح شده است، از آن با عنوان “استعداد روحی که در ارتباط با خدا شکوفا می‌شود” تعبیر شده است و همه انسانس‌ها از آن برخوردار هستند، به خصوص وقتی بخواهیم معنویت را در حوزه علوم انسانی یا علوم دینی مطرح کنیم، به نظر این تعریف گویایی است.

ما تعاریفی موجود از معنویت را به دو دسته تقسیم کرده و بعضی از تعابیر کم مایه به تعبیر نلسون را کنار گذاشته و تعاریف غنی که چند شاخص و معیار برای معنویت مطرح کرده‌اند را به دو دسته تقسیم‌بندی و دسته اول را تجزیه و تحلیل کرده و به تعریف گفته شده از معنویت رسیدیم.

رویکرد دینی، سبب غنای بیشتر تعاریف

تعاریفی که رویکرد دینی دارند، معمولا غنی‌تر هستند و، چون رویکرد ما به این موضوع دینی بوده، این تعاریف را برگزیدیم، دسته دوم را به عنوان معیار در نظر گرفته و این تعریف را به آن عرضه کرده و بررسی ثانویه روی آن‌ها انجام شد و مشاهده کردیم که این تعریف را تأیید می‌کنند.

خلاصه این‌که استعداد روحی که در ارتباط با خدا شکوفا می‌شود و همه انسان‌ها از آن برخوردار هستند، معنویت نام دارد.

سؤال مهم پیش‌رو، این است که استعداد روحی چگونه قابل شناسایی و بررسی است؟

معمولا روح را یک موجود و پدیده ناشناختنی می‌دانیم که حتی به برداشت برخی از مفسران از این آیه، خداوند هم خیلی وارد بحث نشده و گویا راز مگویی است، اما به نظر این استعداد روحی را می‌توان شناخت و بروز و تجلیات استعداد روحی که برای ما قابل مشاهده و مطالعه است، در قالب تجربه‌های معنوی اتفاق می‌افتد، جایی که این استعداد تکاپو پیدا کرده و می‌خواهد در مسیر شکوفایی حرکت کند و به هر ترتیب رخ نشان داده و جلوه کرده و اثر می‌کند که تجربه‌های معنوی در اینجا پدید می‌آید که ممکن است این تجارب معنوی معطوف به شکوفایی یا تباهی این استعداد‌ها باشند، یعنی تجارب معنوی سالم و ناسالم داریم و می‌توان این دسته بندی را روی تجارب معنوی انجام داد، چنانچه در گذشته در رابطه با تجارب عرفانی یا دینی هم، تعبیر تجربه‌های رحمانی و شیطانی هم به‌کار می‌رفته است.

موطن این تجارب معنوی وقتی بروز پیدا می‌کنند، همان عالم روح و جنبه ملکوتی وجود انسان است، اما آثاری را در سطح روانشناختی ما برجای می‌گذارند که قابل بررسی است، یعنی پدیدار‌های رواشناختی داریم که صرفا روانشناختی نبوده و نشان‌گر رویداد‌هایی در افق روحی وجود انسان است.

امکان تفکیک پدیدارها، با نشانه شناسی و روش شناسی مطالعات معنوی

می‌توان این پدیدار‌ها را با نشانه‌شناسی و بحث‌هایی که در رابطه با روش شناسی مطالعات معنوی وجود دارد، تفکیک کرد و نشانه‌های تجربه‌های معنوی و پدیدار‌های روانی که نشانه‌هایی از تجربه‌های معنوی هستند را از پدیده‌های روانی معمول و عادی جدا کرد.

اگر بخواهیم با همین تعبیر علم معنویت را تعریف کنیم، می‌گوییم «مطالعه تجربی درباره استعداد روحی نامحدود که در ارتباط با پروردگار هستی‌بخش، شکوفا می‌شود.»

بنابراین وقتی استعداد‌های روحی را از طریق بررسی تجربه‌های معنوی مورد مطالعه قرار می‌دهیم، در حقیقت وارد قلمروی دانشی متفاوت شده‌ایم که موضوع، مسائل، مبادی، رؤوس ثمانیه و از جمله روش آن متفاوت می‌شود.

مرز بین علم معنویت، [به عنوان یک علم نوپدید]با سایر علوم باید مشخص شود که آیا تاکنون نسبت به موضوع مورد بحث در مطالعات معنوی با عنوان استعداد، توجهی از سوی اندیشمندان صورت گرفته یا به طور کلی مورد بحث نبوده است؟ الان چه تمایزی بین علم معنویت با علوم قبلی وجود دارد؟

استعداد روحی در فلسفه اسلامی به روش عقلی تحت عنوان نفس قدسیه و قوه عقل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است و فرآیند شکوفایی آن هم در خلال مراحلی از حرکت جوهری مرتبط به ساحتی از نفس انسان، مورد بحث بوده است.

در علم کلام تحت عنوان فطرت با روش نقلی، در عرفان نظری با روش شهودی این استعداد روحی مورد بحث قرار گرفته و مفاهیمی مانند انسان کامل، کمال انسانی و خلافت به معنایی که در عرفان نظری مورد بحث است، همه از زوایای مختلف به استعداد روحی انسان و قابلیتی که برای شکوفایی در رابطه با خدا داریم، مورد توجه بوده است، در عرفان عملی هم بر اساس مدل‌ها و مبانی که در رابطه با “سیر الی الله” مطرح می‌شود، تحت عنوان مقام سِر یا منازلی که در مرحله ولایات در “منازل السائرین” بحث شده، از زوایای مختلف مورد مقتضای عرفان عملی مورد تحقیق قرار گرفته است.

ضرورت مطالعه تجربی بر علم معنوی

به نظر بایستی روی این موضوع مطالعات تجربی انجام شود، آن هم نه به عنوان یک پدیده و تجربه خاص برای اهل عرفان و سیر و سلوک، بلکه منظور این است که استعداد روحی در همه انسان‌ها وجود دارد، به همین خاطر در همه افراد بروز‌های دارد که می‌تواند به صورت تجربه معنوی عمومی مورد بررسی قرار گیرد.

در واقع قلمرو و مقدار معنویت با عرفان متفاوت می‌شود، ممکن است سطح عالی تجربه‌های معنوی و مطالعه در باب استعداد روحی را در عرفان ببینیم، به این معنی که در نقطه‌ای معنویت به عرفان برسد، اما متن اصلی داستان و جای خالی که تاکنون مورد بحث نبوده، همان جایی است که می‌خواهد خیلی عمومی تجربه‌های معنوی عموم مردم را مورد تجزیه و تحلیل و جستجو قرار می‌دهد.

روش ما با تکیه بر آیات قرآن شکل گرفته است، ما گفتیم آیا قرآن کریم در رابطه با استعداد روحی به عنوان یک موضوع  که مسائل مختلفی در رابطه با آن مطرح است، راه و روشی برای بررسی و مطالعه آن ارائه می‌دهد یا خیر.

بیش از هزار آیه از آیات قرآن بررسی و کدگذاری شد، ما به روش (Grounded theory) نظریه زمینه‌ای یا داده بنیاد بررسی کردیم که داده‌های ما و میدانی که می‌خواهیم در آن کار کنیم، آیات قرآن است و جستجو کنیم که چه چیزی به دست می‌آید، از این رو این آیات جمع آوری و در سه مرحله کدگذاری شد و در نهایت این نتیجه حاصل شد که آیات تحت سه عنوان کلی در رابطه با روش‌های مطالعات استعداد‌های روحی به ما خط و روش می‌دهد.

یک دسته از آیات مبانی بحث، دسته دیگر آیات، نشانه‌های تجربه‌های معنوی و دسته سوم، آیاتی بود که قواعدی را برای تفسیر تجارب معنوی به دست می‌داد.

ما در بخش مبانی، تحت عنوان مبانی واقع گرایی معنوی، تمایز مطالعات معنوی را با روانشناسی معنویت مشخص می‌کنیم، روانشناسی موضوع خود را به پدیده‌های روانی محدود می‌کند و نسبت به این امر که آیا این پدیده یا تجربه من، معادل خارجی دارد یا خیر، آیا منطبق بر واقعیات خارجی است، واقعیات معنوی چیست و با چه مکانیزمی قابل تطبیق است، اساسا اجازه بررسی و پرسش را نمی‌دهد و با این سخنان در واقع از قلمروی روانشناسی خارج می‌شوی.

به همین خاطر می‌گوییم به علم دیگری نیاز است که بر اساس این مبانی بتواند استوار شود و روش شناسی خود را ارائه دهد.

مبانی واقع گرایی معنوی

مبانی واقع گرایی معنوی را در چند حوزه می‌توان بیان کرد که یک بخش آن واقع گرایی هستی شناختی است، به این معنا که استعداد روحی در ارتباط با واقعیت موجود شکوفا می‌شود، خداوند متعال با تمام اسماء و صفات خود در این‌جا مبنا است که اصل موضوعی را از علم کلام گرفته و معنویت را بر آن مبنا استوار می‌کنیم.

بخش دیگر واقع گرایی انسان شناختی است، به این معنا که انسان خواهان ارتباط با واقعیت‌هایی است که این استعداد روحی را شکوفا سازد، برخلاف مباحثی که در حوزه روانشناسی دین مطرح می‌شود، اگر فرد بدون ملاحظه واقعیات معنوی جهان هستی، تجربه معنوی در رابطه با شنیدن موسیقی خاص یا استفاده از دارو‌های خاص در درون خود احساس کند، تا زمانی که کارایی فرد در زندگی مختل نشود تا از نظر روانشناسی تبدیل به آسیب شود، آن فرد تجربه معنوی خوب و سالمی دارد و هنوز از نظر روانشناسی به مرحله آسیب نرسیده است.

حال می‌خواهد موسیقی گوش کند یا فلان رقص مذهبی و معنوی را تجربه کند، هر کاری دوست داری بکن، اساسا در روانشناسی مهم نیست، چراکه در روانشناسی از این جهت ملاک و معیاری وجود ندارد، از این رو انسان خواهان ارتباط با واقعیات معنوی برای ارضای نیاز‌های خود است و اگر بدان که فلان تجربه پوچ و بی محتوا است، این چیزی نیست که می‌خواهد، این هم جزء مبانی ما است که از فطرت حنیف و برخی از آیات دیگر قرآن این مبانی استخراج می‌شود.

در این بخش واقع گرایی هستی شناسی، آیات متعددی از قرآن است که این مبانی را درباره خدا، اسماء و صفات الهی، حقیقت روح و واقعیت‌های انسان شناختی و هستی شناختی را بیان می‌کند.

معیار تشخیص تجربه معنوی از پدیده روانشناختی

نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد این است که تجربه‌های معنوی در سطح روان‌شناختی پدیدار‌هایی را دارند که ممکن است به صورت هیجان‌ها یا بینش‌هایی در درون ما شکل بگیرند، اما نکته این است که معیار و ملاک تشخیص تجربه معنوی از پدیده روانشناختی چیست، یعنی کدام عشق، خوف، رجا، آرامش و اضطراب نشانه تجربه معنوی و کدام نشانه یک پدیده روانشناختی است؟

این‌جا سه نشانه با همان بحث‌هایی واقعیت‌گرایی معنوی وجود دارد، نخست ویژگی تعالی است، با این که تجارب معنوی در سطح روانشناختی ما احساسی را به وجود می‌آورد، اما اگر آن عشق و خوف و آرامش را تجزیه و تحلیل کنیم، در آن عنصر تعالی موجود است که دارای فرآیند درون نگری است.

قدسیت، سبحانی بودن یا صبوحیت سه شاخصه‌ای است که توسط آن تجربه‌های معنوی متمایز می‌شود، پارگامنت هم شبیه این نشانه‌ها را با تغییراتی به عنوان نشانه تجربه‌های معنوی تحت عنوان تعالی، بی کرانگی و حالت غایی بیان می‌کند که تفاوت‌هایی دارد.

اما دسته دوم آیاتی که به دست آوردیم، بعد از آیات مبانی واقع گرایی، آیاتی است که نشانه‌های تجربه معنوی را بیان می‌کند، مانند آیه (بقره ۱۶۵) است، «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ» حب شدید به معنای عشق است، خب ما می‌گوییم که نشانه یک تجربه معنوی است که افراد تجربه می‌کنند و گاهی انسان‌ها احساس عشق شدیدی نسبت به خداوند دارند.

برای بسیاری از انسان‌ها این اتفاق افتاده است که خیلی عاشقانه‌تر از سایر اوقات خداوند را می‌خواند و عبادات خود را به جا می‌آورد، این یک تجربه معنوی و نشانه است، قابل شناخت، تجزیه و تحلیل است و با روش‌های درون‌نگری که در مطالعات معنوی آموزش داده می‌شود، می‌توان این امور را تعمیق و درک کرد و به ابعاد گسترده تری در رابطه با آن‌ها رسید.

اما این نشانه در این آیه بیان‌گر چه تجربه معنوی است؟ این ایمان است که در آیه شریفه ملاک وقوع این تجربه آن شده است، یعنی «وَ الَّذینَ آمَنُوا» تجربه «أَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ» را دارند، طبیعتا با توجه به ذو مراتب بودن درجات ایمان این تجربه هم مراتب پیدا می‌کند، از این رو این تجارب هم دارای مراتبی می‌شوند، اما چه چیزی در ایمان است، حد وسطی در اینجا وجود دارد، چرا ایمان اشد حبا لله را ایجاد می‌کند؟

حد وسط آن فرمایش حضرت امیر (ع) است که می‌فرمایند: «بل لم تره العیون بمشاهده الابصار ولکن راته القلوب بحقائق الایمان، لا یعرف بالقیاس، ولایدرک بالحواس، ولایشبه بالناس …» قلب انسان با حقیقت ایمان، خداوند را می‌بیند.

این تجربه معنوی است که نشانه‌ای از آن به این شکل بروز پیدا می‌کند، یا در رابطه با آرامش، گاهی اوقات جنبه معنوی پیدا می‌کند.

آیه (۲۸ سوره رعد) «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، اهل ایمان در اثر دیدن و تجربه قدرت، حمایت حضور خداوند، آرامش را احساس می‌کنند، چنان‌که در نشانه‌های قبلی وقتی جلوه‌های جمال، حسن و لطف الهی بر قلب انسان تجلی پیدا می‌کند، حتی در انسان‌های بی دین و غیر متشرعی که به هیچ‌چیز پایبند نیستند، نیز مؤثر خواهد بود، به طوری که یک ماه محرم و رمضان ترک گناه می‌کند.

مشخص است که چنین فردی چیزی را چشیده است که این کار را انجام می‌دهد، وگرنه در صورتی که عشق به خداوند و جاذبه حب الهی قلب او را جذب نکرده بود که این عمل را انجام نمی‌داد، به همین جهت بقیه گنهکاران ترک گناه نمی‌کنند.

ما از این دسته افراد زیاد داشته‌ایم که ماه‌های محرم خلافی مرتکب نمی‌شده است، این‌ها تجربه معنوی دارند، قلب آن‌ها برخی امور را درک کرده است، حتی و پروایی ندارم که بگویم این افراد رؤیت و مشاهده‌ای داشته‌اند، اما او نسبت به ماهیت تجربه معنوی خود آگاهی ندارد، چون مراقبه و مهارت‌های معنوی ندارد و نمی‌تواند خود را تجزیه تحلیل کند.

درباره آرامش همین بحث وجود دارد، خداوند در آیه (۴۶ سوره الرحمن) می‌فرماید؛ «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» کسی که از مقام پروردگارش، خوف را تجربه می‌کند، دو بهشت به او می‌رسد.

این خوف از مقام رب چگونه حاصل می‌شود، گاهی اوقات دعای کمیل آتشی به ما می‌زند، به طوری که قهر الهی را می‌بینیم و خیلی ما را برانگیخته‌تر و متأثر می‌کند و گاهی هم این‌گونه نیست، زمان‌هایی که این حالت به انسان دست می‌دهد، رؤیتی از جلال و جلوه‌های جبروت الهی بر دل ما بروز کرده است که نشانه آن تجربه معنوی خوف شده است.

تجارب و مشاهدات معنوی عمومی هستند

تأکید من این است که این تجربه‌ها و مشاهدات معنوی عمومی است و همه مشاهده کرده‌اند، حتی انسان‌های بی دین در کشور‌های دیگر نیز این تجارب را دارند.

دسته سوم آیات، قواعد تفسیر تجربه‌های معنوی است، به عنوان مثال آیه (۶۰  سوره غافر) «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ» به ما قاعده‌ای می‌دهد که اگر خداوند را بخوانید، خداوند پاسخ شما را می‌دهد.

البته برداشت‌های عوامانه و اشتباهی از این آیه صورت گرفته است که «استجب لکم» را «آتاکم» تلقی می‌کنند، آیه شریفه نمی‌فرماید که اگر دعایی کنید، خداوند آن را به شما می‌دهد، بلکه منظور این است که قطعا جواب شما را می‌دهد.

گاهی شما با شدت دعا می‌کنید و بعد از دعا نسبت به استجابت دعا این اطمینان را دارید، شما دعا کردید و خدا هم پاسخ داد و قلب شما هم این جواب را شنیده و دریافت کرد.

این یک تجربه معنوی است که همه دارند و پیام الهی را استماع می‌کنند، حال با همه آن شرایط و انواعی که در قرآن ذکر شده است، به هر حال پیام الهی دریافت شد، قلب انسان پیام الهی را می‌شنود، با این‌که مراقبت نداریم، اما اثر خود را روی ما می‌گذارد و نشانه‌های تجارب معنوی را متوجه می‌شویم.

حتی ممکن است که کسی بگوید، چه زمانی دعای او برآورده می‌شود، از همان طریقی که خداوند متعال به شهدا می‌فهماند که کی، کجا و چگونه به شهادت می‌رسند، از همان طریق هم به دیگران جواب می‌دهد، حال بستگی به طرف مقابل دارد که چقدر توانایی دریافت این پاسخ را داشته باشد.

آیه (۲۳ سوره شوری) می‌فرماید: «ذلِکَ الَّذی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» گاهی ما کار خیری انجام می‌دهیم و در اثر آن واقعا گره از کار کسی باز می‌شود، مانند خدمت به پدر و مادر و بعد از آن برای انسان احساس شادی و سبکی پیدا می‌شود، این همان «یبشر الله عباده» است، البته عمق، کیفیت، پایداری و ماندگاری این شادی، با شادی یک برنامه طنز خیلی متفاوت است.

در آیه (۵۳ سوره فصلت) آمده است؛ «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ…» خداوند می‌فرماید؛ به زودی آیات و نشانه‌های خود را در آفاق به آن‌ها نشان می‌دهم، گاهی طبیعت بیشتر از سایر اوقات شما را مجذوب خود می‌کند، علت این است که در آن موقع چیزی بیشتر از ظاهر طبیعت و واقعیات عالم را می‌بینید، همه این تجربه را دارند، این همان قانون هدایت الهی است، این تنوع تجارب دینی در کتاب پارگامنت، ویلیام جیمز و استیس هم موجود است.